توریه موسی (قرآن)مفسرین پاسخ (وانا من الضالین) موسی علیه السلام را (در جواب پرسش فرعون که چرا آن قبطی را کشتی) حمل بر توریه نموده اند که بیان آن میپردازیم. ۱ - توریه در کلام موسیاعتراف توریه آمیز موسی علیهالسّلام به اشتباه خویشتن، در برابر فرعون: وان ربک لهو العزیز الرحیم• وفعلت فعلتک التی فعلت وانت من الکـفرین• قال فعلتها اذا وانا من الضالین. و پروردگار تو عزیز و رحیم است! • و سرانجام، آن کارت را (که نمیبایست انجام دهی) انجام دادی (و یک نفر از ما را کشتی)، و تو از ناسپاسانی! » • (موسی) گفت: «من آن کار را انجام دادم در حالی که از بی خبران بودم! منظور از داستان قتل همان است که در سوره قصص آیه ۱۵ آمده است که موسی ع دو نفر را که یکی از فرعونیان و دیگری از بنی اسرائیل بود در حال جنگ و دعوا دید، به حمایت مظلوم یعنی مرد بنی اسرائیلی برخاست و به ظالم حمله کرد، ضربهای بر او فرود آورد که با همان یک ضربه از پا درآمد. موسی ع بعد از شنیدن سخنان شیطنت آمیز فرعون به پاسخ از هر سه ایراد پرداخت، ولی از نظر اهمیت پاسخ ایراد دوم فرعون را مقدم شمرد (و یا اصولا ایراد اول را درخور پاسخ نمیدانست، چرا که پرورش دادن کسی هرگز دلیل آن نمیشود که اگر شخص پرورش دهنده گمراه بود او را به راه راست هدایت نکنند). ۱.۱ - دیدگاههای مفسرینبه هر حال چنین" گفت: من این کار را انجام دادم در حالی که از بیخبران بودم" (قال فعلتها اذا و انا من الضالین) در اینجا در مورد تعبیر" ضالین" در میان مفسران گفتگو بسیار شده است زیرا از یک سو میدانیم که سابقه سوء برای پیامبر صحتی قبل از رسیدن به مقام نبوت قابل قبول نیست، چرا که موقعیت او را در افکار عمومی متزلزل میکند و هدف بعثت ناقص و ناتمام میماند به همین دلیل دامنه عصمت انبیاء قبل از نبوت را نیز شامل میشود. و از سوی دیگر باید این سخن پاسخی باشد که فرعون نتواند در برابر آن، سخنی بگوید. لذا جمعی از مفسران معتقدند که منظور از" ضال" در اینجا خطای در موضوع است، یعنی من ضربهای را که به آن مرد قبطی زدم به قصد قتل نبود بلکه به عنوان حمایت از مظلوم بود، و نمیدانستم منجر به قتل او میشود، بنا بر این" ضال" در اینجا به معنی" غافل" و منظور غفلت از عاقبت کار است. بعضی دیگر گفتهاند منظور این است که خطایی در قتل آن مرد ظالم رخ نداده چرا که او مستحق بوده است، بلکه منظور این است که من نمیدانستم عاقبت این کار چنین خواهد بود که من نتوانم در مصر بمانم و مدتی از وطن آواره شوم و برنامه هایم به تاخیر افتد. ولی ظاهرا این پاسخی نبوده است که موسی بتواند به فرعون بگوید، مطلبی بوده که میتوانسته برای دوستانش بیان کند نه پاسخی قابل قبول برای فرعون. ۱.۱.۱ - دیدگاه علامه طباطباییپس، جمله" فعلتها اذا و انا من الضالین" جواب از اعتراض دوم او است که موسی علیهالسّلام را مجرم دانست و جرمش را بزرگ جلوه داد و به خاطر اینکه- به اصطلاح- احساسات علیه او تحریک نشود نامی از کشتن نبرد تا قبطیان حاضر در جلسه متاثر نشوند. دقت در متن جواب و مقابله آن با اعتراض فرعون، این معنا را میرساند که جمله: " ففررت منکم لما خفتکم فوهب لی ربی حکما" تتمه جواب از قتل باشد، تا حکم" نبوت"در مقابل ضلال قرار گرفته باشد و در این صورت به خوبی روشن میشود که مراد از ضلال، جهل در مقابل حکم است، زیرا حکم به معنای اصابه نظر و درک حقیقت هر امری و متقن بودن نظریه در تطبیق عمل با نظریه است. در نتیجه معنای حکم، قضاوت به حق در خوبی و یا بدی یک عمل، و تطبیق عمل با آن قضاوت است و این قضاوت به حق همان است که به انبیاء داده میشود، هم چنان که قرآن کریم درباره آنان فرمود: " و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله" . بنا بر این، مراد موسی علیهالسّلام این است که اگر آن روز آن عمل را کردم، در حالی کردم که به خاطر جهل گمراه بودم و مصلحت کار را نمیدانستم و نمیدانستم در این عمل، حق چیست تا پیروی کنم. و خلاصه: حکم خدا را نمیدانستم، یک نفر از بنی اسرائیل مرا به یاری خود خواند و من او را یاری کردم و هرگز احتمال نمیدادم که این یاری او به کشته شدن مرد قبطی میانجامد و عاقبت وخیمی به بار میآورد و مرا ناگزیر میکند که از مصر بیرون شده به مدین بگریزم و سالها از وطن دور شوم. ۱.۲ - مناسبترین دیدگاهتفسیر سومی که شاید از جهاتی مناسبتر با مقام موسی ع و عظمت کیان او باشد این است که موسی ع در اینجا یک نوع توریه به کار برده است، سخنی گفته که ظاهرش این بوده من در آن زمان راه حق را پیدا نکرده بودم بعدا خداوند راه حق را به من نشان داد و مقام رسالت بخشید، ولی در باطن مقصود دیگری داشته و آن اینکه من نمیدانستم که این کار مایه این همه دردسر میشود و گرنه اصل کار حق بود و مطابق قانون عدالت (و یا اینکه من آن روز که این حادثه واقع شد راه را گم کرده بودم و به آنجا رسیدم که این حادثه رخ داد). و میدانیم منظور از" توریه" این است که انسان سخنی بگوید که باطنش مطلب حقی باشد، ولی طرف مقابل از ظاهر آن چیز دیگری استفاده کند و این مخصوص مواردی است که انسان در تنگنا قرار بگیرد که میخواهد دروغ نگوید و در عین حال، حفظ ظاهر نیز داشته باشد ۲ - پانویس۳ - منبعفرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «توریه موسی (قرآن)» ردههای این صفحه : توریه | موضوعات قرآنی
|